صدراصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

صدرا عزیز دل مامان و بابا

سفر به تهران

خاطرات سفر صدرا به تهران 10 اردیبهشت 1391 ، آقا صدرا  به همراه مامانی و بابایی راهی تهران شدی هم به قصد نمایشگاه کتاب ( چون بابایی چند سال بود نمایشگاه کتاب نرفته بودند و حسابی دلشون هوا کرده بود ) و هم به قصد تفریح و دیداری از خانواده عمو احسان و خاله نفیسه و دختر خشکلشون طهورا خانوم ( طهورا 5 ماه از از صدرا کوچیکتره و حسابی ناز و مامانیه ) چون آقا صدرا اون موقع دقیقا یک سال و هفت ماه داشت و حسابی شیطون شده بود و میدونستیمون اگه با ماشین بریم با اون مسافت طولانی حسابی اذیتمون میکنه تصمیم گرفتیم با هواپیما بریم . صدرای مامانی ،  وقتی هواپیما پرواز کرد اصلا حالت خوب نبود وحسابی ترسیده بودی خلاصه تا تهران همش خواب بودی ....
30 آبان 1391

مشرف شدن صدرا کوچولو 8 ماهه به مکه مکرمه

فروردین 90 بود که بهمون خبر دادن که باید 10 اردیبهشت 1390 مشرف بشیم مکه مکرمه . آخه من وقتی مجرد بودم با خاله جون ها ( خاله مریم ، خاله مهری و خاله محبوبه ) ثبت نام مکه کرده بودیم ولی مثل اینکه قسمت بود پسر گلم هم بدنیا بیاد و با من بیاد به زیارت خانه خدا . خلاصه صدرای گلم من خیلی بخاطر تو استرس داشتم مخصوصا اینکه بابایی هم با ما نبودن . همش میترسیدم اون جا پسر گلم مریض بشه . خلاصه رفتیم خیلی خوش گذشت و آقا صداری شما اونجا حسابی مامان رو اذیت کردی ولی خاله جون ها خیلی کمکم کردن و حسابی از تو مراقبت کردند . اینهم چند تا عکس از صدرای گلم در مکه و مدینه صدرا در چند متری کنار کعبه صدرا چند تا دوست خارجی خشکل در مسجد ال...
29 آبان 1391
1